بسم الله الرحمن الرحیم
خدا را حمد و سپاس فراوان که فرصتی کوتاه یافتم تا دعا و آرزویم برایتان را برایتان بنویسم که : سلام الله تعالی علیکم و رحمه و برکاته .
برادران عزیزم خواهران ارجمندم فرزندان دلبندم ! آنچه در دل دارم از اشتیاق وآمال و مسائل ، با فرصتی که پیش آمده نسبتی ندارد . چند جمله ای انتخاب می کنم آنهم اجمالی : در بلادی سخت ناسالم ، از شرایط فراوان هدایت خلق ، تنها به آرزویی ره یافتم . کوشش کم ارزشم مثمر ثمراتی ارجمند شد که شما عزیزانم هستید . اما همچنانکه معایب خودم عامل نرسیدن یکایک به رشد مقدور است ، مشکلات بیشمار و غالباً پر فشار سالهای اخیر هم آفاتی فتنه آفرین بوده . دربارۀ آرزو و نگرانیم برای شما و نسبت به شما ، به شعر « باخه نه مامه » که کاکه امین با اشعاری دیگر برایتان آورد ، مراجعه کنید . امّا مسائل پیش آمده ، نگرانیم را خیلی بیش از آنکه احتمال میرفت ، شدّت بخشید . متأسّفانه فرصت ندارم هم حسرتم را و هم تذکّراتم را بنویسم . پس اکتفا کنم به اینکه : ارزش هر یک از شما به خلوص نیّت تقوی آفرینتان است ؛ و به مقدار مفید بودنتان برای مردم محروم و مظلوم و سر گردان جامعه تان . و اگر از آن نیّت ، بهره ای لازم داشته باشید ، هرگز منافذی در ذهن و قلب خود برای ورود وسوسه های شیطان باز نمی کنید تا اختلاف آراء و نظرهایتان ، به اختلاف جهات و تفرّق بینجامد . و اگر فردی ، ناتمام بود و موجب شقاق ، فرد دیگر که سالم تر باشد می فهمد که « تحمّل » و حذر از جدل مرضیّ تر است تا برخوردی که در نتیجه ی آن ، امکان خدمت به بندگان خدا کمتر گردد . در اوضاعی که اکنون شما گرفتار ودرگیر آن هستید ، محبوبتر در نزد خدا تنها کسی یا کسانی است که بخاطر رضای خدا با خدمت به دین و بندگانش ، تحمّل و گذشتش بیشتر باشد حتی نسبت به اشتباهات و خطاهای مسلّم دیگران ؛ و برای کم ضرر شدن اشتباه ها و و خطاها ، راه دعوت با حکمت و موعظه ی حسنه پیماید ؛ و خوشوقت و شاکر باشد از تنها کم ضرر بودن غیر برای دین و خلق ؛ هر چند از او بیگانه یا حتّی نسبت به او کینه ورز باشد . چنان در اطرافم شرایط حضور نا فراهم است که نمی توانم جمله های نوشته را بازخوانم و درست دریابم چه نوشته ام فَأَوصیکُم وَ إِیّایَ بِتَقوی اللهِ وَ الحَذَرَ مِن خِداعِ الهَوی وَ الشَّیطان ( وَ حاذِرِ النَّفسَ وَ الشَّیطانَ وَاعصِهِما و إِن هُما مَحَّضاکَ النُّصحَ فَاتِّهِمِ و . . . ) .
قبل از اینکه با رحمت الهی همدیگر را ببینیم ، مجموعه ای از اشعار و نظم های سه چهار سال اخیر را ــ که تعبیرهای کوتاه اند از سخنان طولانی دلم با شما ــ برایتان فرستادم . شاید با رحمت الهی ، مطرح شدن تدریجی آنها در جمع قلوب « زیغ زده » ، عاملی باشد ، برای رسیدن ــ یا برگشتنتان ــ به آن صفایی که شما هم مانند من آرزویش دارید ، یا اگر ــ خدا ناکرده ــ هواها و القاءات دشمن دیرین قسم خورده مان ، مجال آن اندازه را ندهد ، بر کنترل احساسهای خود تا زمانی که به امید خدا همدیگر را ببینیم ، تسلّط یابید . اگر تا این حدّ هم پیش نیاید ، به خدایی که عیلرغم همه ی خطاهایم در نیّتم در خدمت به بندگانش زیفی نبوده ، در آخرت آن روز نهانیها رو شوند ، قبل از دشمنان معلوم سابق و لاحق ، به شکایت از شما در حضور خدا و شاهد اوّلمان ــ صلوات الله وسلامه علیه و آله ــ خواهم پرداخت که چنان کردید که برای دین و امّتش کم خیر گردید . وَ لاحَولَ وَ لاقوَّه إِلّا بِاللهِ العَلیِّ العَظیم .
برادر دلسوز و دلسوخته تان : احمد
کاکه هادی علاوه بر رسانیدن نامه ، زحمت توضیحات را نیز بر عهده دارد .
۶۷/۸/۵