متن دفاعيهی کاکه عبدالسّلام گلنواز (امام جمعه و جماعت مسجد شيوه ابراهيم سردشت)
بسم الله الرّحمن الرّحيم
اينجانب عبدالسلام گلنواز، امام جمعه و جماعت مسجد حضرت عمر -رض- شيوه برايمه سردشت در اعتراض به حکم ابلاغی از سوی دادگاه ويژه روحانيت تبريز و ناعادلانه بودن آن به اطلاع می رساند:
۱- شاکيان، مسئولين امنيتی شهرستان سردشت هستند. در دادگاه اروميه مأمور اطلاعاتی به نمايندگی از طرف شاکيان به خلاف حديث شريف «البيّـنة علی المدّعی …»، که از اصول مسلّم قضاوت اسلامی است هيچ دليل و مدرک شرعی و محکمه پسندی عليه اينجانب نداشت که ارائه دهد.
۲- دربارهی اتهام عضويت در مکتب قرآن، اعلام می دارم فعاليت سی سالهی خود در حرکت دينی مکتب قرآن را که محور فعاليتهايش بنا به فرمودهی رهبر و مؤسس آن (علامه کاکه احمد مفتی زاده -أعلی الله مقامه- از پيشوايان بزرگ اهل سنت)، «تزکيهی خود و دعوت و هدايت ديگران است بدون فعاليتهای سياسی» از وظايف دينی و افتخارات خود می دانم.
دربارهی غيرقانونی خواندن مکتب قرآن به دليل عدم اخذ مجوز برای فعاليتهای دينی لازم به ذکر است: رهبر و پيروان اين حرکت دينی در زمان رژيم پهلوی هم به سبب مجوز نگرفتن از حکومت، تحت فشار قرار داشتند و موضع پيروان مکتب قرآن طبق آموزه های صريح قرآن و سنت همواره اين بوده که چون مسلمانان مجاز و موظف به تبليغ هستند؛ اخذ مجوز از غير الله را برای تبليغ دين، شرک صريح دانسته و لذا هرگز زير بار آن نرفته و نخواهيم رفت.
۳- دربارهی اتهام سخن گفتن به نفع حزب دمکرات به دليل توصيف قاضی محمد:
مرحوم قاضی محمّد که از علمای اهل سنت و مبارز عليه رژيم شاه بود؛ مورد محبت و احترام ملّت کرد می باشند. اينجانب ضمن اذعان به توصيف شخصيت آن مرحوم به دليل منع فعاليتهای سياسی از سوی رهبرم (کاکه احمد مفتی زاده -س-) سخن گفتن له و عليه حکومت يا احزاب سياسی را تکذيب مینمايم به علاوه صدور مجوز جهت چاپ و نشر کتاب در تمجيد قاضی محمد از طرف وزارت ارشاد، مثبِت عدم وجاهت قانونی اتهام فوق است.
۴- دربارهی اتهام سخن عليه نظام و تفرقه انداز خواندن اينجانب به دليل تعريف و تمجيد از خلفای راشدين و افسانه دانستن روايت اذيت و قتل حضرت فاطمه -س-:
اوّلاً، تبليغ و دفاع از عقايد اهل سنّت و تعريف و تمجيد صحابهی مهاجر و انصار و امّهات المؤمنين -سلام الله عليهم اجمعين- و پيروی از آن ممدوحان خداوند متعال (وَالسَّابِقُونَ الأوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالأنْصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ … – ۱۰۰/توبه) از مهمترين وظايف دينی مسلمانان اهل سنّت در سراسر جهان است و برای پيروان کلام خدا و مدعيان صادق وحدت اسلامی دعوت به اتحاد و همبستگی محسوب می شود و جرم دانستن آن باطل و مردود است زيرا ادّعای آن ترجيح اغراض شخصی و تعصّبات فرقه ای بر نصوص آيات می باشد.
ثانياً، تمام علمای اهل سنّت و جمعی از علمای اهل تشيع روايت اذيت و قتل حضرت فاطمه -سلام الله عليها- را جعلی و باطل و تبليغ آن را اقدامی تفرقه اندازانه می دانند و اساساً نقد و ابطال روايتی جعلی به دليل تعارض آن با آيات صريح قرآن و شخصيت اصحاب رسول الله -صلی الله عليه و آله وسلّم- و خصوصاً اسدالله بودن حضرت علی -س- بحثی علمی است و جرم تلقی نمودن آن از مصاديق بارز ايجاد تفرّق و تفتيش عقايد به شمار می آيد.
لذا با توجه به مندرجات فوق به حکم مزبور اعتراض دارم و آن را ناعادلانه و تمامی اتهامات انتسابی را واهی دانسـته و هـدف از آن را جلوگيـری از دعوت دينی و فعاليتهای اجتماعی خيرخواهـانهی خود می دانم « وَمَا عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ وَأَبْقَى لِلَّذِينَ آمَنُوا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ» (۳۶/شوری)
عبدالسلام گلنواز