سوال: لطفاٌ در مورد ذوالقرنين و یاجوج و ماجوج در قرآن توضیح بدهید.
جواب: قرآن مجيد، تنها در سورهي كهف، دربارهي «ذوالقرنين» و در دو سوره يكي سورهي كهف آيه ۹۴، و ديگري سورهي انبياء آيه ۹۶ دربارهي يأجوج و مأجوج سخن به ميان آورده است.
«قالوا: يا ذا القرنين ان يأجوج و مأجوج مفسدون في الأرض، فهل نجعل لك خرجاً علي ان تجعل بيننا و بينهم سداً» (سورهي كهف آيهي ۹۴)
«حتي اذا فتحت يأجوج و مأجوج و هم من كل حدب ينسلون» (سورهي انبياء آيهي ۹۶)
آيات سورهي كهف به خوبي نشان ميدهد، كه شخصي موحد و قدرتمند و دادگر، به نام ذوالقرنين، از همه امكانات خدادادي استفاده بهينه نموده، و از محل سكونت خود لشكركشيهايي به طرف شرق و غرب و شمال، داشته است. و به هر جا كه رسيده با قدرت و صلابت در برابر ستمكاران ايستاده، و با رأفت و مهرباني، مستضعفين را ياري نموده است.
امّا از نظر تاريخي ذوالقرنين چه كسي بوده، و اين نام بر كدام يك از مردان معروف تاريخ، منطبق ميشود، در ميان مفسران و مورخان، اختلاف نظر، زياد است.
)بعضي مانند امام فخر رازي، و ابن اثير در «الكامل»، او را، «اسكندر مقدوني» دانسته، و برخي ديگر از مورخين، از جمله: «اصمعي» در تاريخ عرب و ابن هشام در «سيره» و «ابو ريحان بيروني» در «آثار الباقيه» او را يكي از پادشاهان يمن، پنداشتهاند.
امّا باز قرآن دربارهي اينكه «يأجوج و مأجوج» كدام قبيله شناخته شدهي تاريخ بشريت بودهاند، و كي؟ و در كجا؟
ميزيستهاند، چيزي را بيان نكرده است. بايد دانست كه: قصص و داستانهاي قرآن كريم عموماً، دنبال ثبت و ضبط جزئيات مسائل تاريخي نيستند، يعني قرآن كتاب تاريخ نيست، كه جزئيات حوادث را، مو به مو بيان كند، قرآن كتاب انسان شناسي، و انسان سازي است.
يكي از اهداف اصليِ بيان يك داستان، و يا از فرازهايي از آن، استناد به واقعيتي است، جهت تبيين موضوعي كه قرآن در صدد اثبات و اجراي آن، و يا ردّ و تحريم آن در جامعه ميباشد.
پند و اندرز گرفتن از گذشته، براي آيندهاي بهتر، و پي بردن به نقاط ضعف و قوت تمدنها و شخصيتها، و الگوي مثبت گرفتن از آنها، مقصود و منظور اصلي و علل و عوامل پيشرفتها و عقب ماندگيها اين نوع بيانات قرآني است.
امّا به دو دليل عمده نميتوان قرآن را بر اساس تاريخ، تفسير و توجيه نمود. و به عبارتي: نميتوان تاريخ را محك قرار داد، و نعوذ بالله صحت و سقم مسائل و موضوعات قرآني را بدان سنجيد. قرآن كلام خداوند است، «و لا يأتيه الباطل من بين يديه و لا من خلفه تنزيل من حكيم حميد» و تاريخ، ساخته و پرداختهي دست بشر.
- تاريخ نگاري يعني ثبت و ضبط حوادث، پديدهاي است جديد كه با عمر طولاني بشر، هيچ تناسبي ندارد، ميليونها سال، با حوادث كوچك و بزرگ طبيعي و انسانيش، سپري شده، كه تاريخ هيچ يك از آنها را، ثبت ننموده و از آنها جز شبحي، چيزي به ياد ندارد.
- تاريخ جديد چند هزار سالهي اخير هم، حتي آنچه كه امروز به عنوان تاريخ، منعكس ميشود، با وجود اين همه امكانات فوقالعاده ثبت و ضبط، از وسائل ارتباط جمعي گرفته تا ماهوارههاي جاسوسي، كه دنيا را به دهكدهاي تبديل نموده است با توجه به رابطههاي پيچيده و كش و قوسدار دنياي امروز، و تأثير و تأثرهاي ناپيدا، و نقش انكارناپذير قدرتهاي حاكم، بر سرنوشت انسانها و تاريخ آنها، نميتوان مهر صحت بر همهي آن نهاد.