آرزوی اوّلم اینکه : درون و بیرونتان چنان باشد که بدون خودفریبی و «تزیین ابلیسی»، در حال هر عمل باطن و ظاهر، مطمئنّ باشید که: خدا در آن حال، دوستتان دارد. زندگی درونی و بیرونیتان، چنان زیبا و محبوب خدا باشد که لحظهی «مرگ»، مبارکترین و خوشترین لحظههای «حیات»تان باشد. آنگاه که به لبّیک ندای دلپذیر و حیاتبخش «ارجعی» میشتابید، «راضی و مرضیّ» با این جهان و همهي جهانیان، وداع کنید و؛ به استقبالِ استقبالکنندگان مشرّف به اضافهي تشریفیِ «عبادی» بروید. خدای منّان، نصیبتان فرماید؛ و این برادر نالایقتان را هم ـ مانند شما ـ با آن خلعت، سعادتمند گرداند.
بخشی از نامه ی دو