« منع تحصیل برای دانشجوی دکترای کُرد اهل سنت »
پیرو اطلاعیه های قبلی شورای مدیریّت مکتب قرآن، مبنی بر ممنوع التدریسی دبیران ومعلمان و لغو مدرک پزشکان اهل سنّت کردستان؛ این بار نیز اداره ی اطلاعات سنندج از طریق حراست دانشگاه کردستان مانع ادامه ی تحصیل خانم ” اسماء چشمه کبودی” – دانشجوی دکترای ریاضی محض ( آنالیز) آن دانشگاه- گردید، و موجب اخراج ایشان از دانشگاه شد.
لازم به ذکر است ، رئیس دانشگاه که ظاهرا باید بالاترین مقام تصمیم گیرنده در دانشگاه باشد، از دلیل اخراج ایشان اظهار بی اطلاعی نموده و می گوید: کاری از ما ساخته نیست.
خانم” اسماء چشمه کبودی ساکن سنندج ودبیر رسمی ریاضی در آموزش وپرورش کامیاران- دبیرستان فاطمة الزهرا- می باشد، که در کنار تدریس،موفق به أخذ مدرک کارشناسی ارشد ریاضی به عنوان دانشجوی ممتازگردید، وامسال نیز(۹۱) در آزمون دکترای ریاضی محض (آنالیز) با نمره عالی در دانشگاه کردستان پذیرفته می شود.
پس از پایان امتحانات ترم اول( ۲۴ بهمن ماه) از طرف مدیر گروه ریاضی، اخراجشان به ایشان اطلاع داده می شود.
دلیل اخراج خانم” چشمه کبودی” اتهاماتی است که در تاریخ ۱۳/۹/۹۱ به عنوان ابلاغ اتهام هیأت بدوی رسیدگی به تخلفات اداری کارمندان اداره کل آموزش وپرورش استان کردستان می باشد.
در برگ ابلاغ اتهام! تنها چیزی که موجود نیست تخلف اداری است، وتمامی اتهامات، عقیدتی و مذهبی می باشد.
واما موارد اتهام:
تحریک دانش آموزان و معلمان در جهت تفرقه مذهبی و توزیع مکرر اعلامیه در دبیرستان فاطمه الزهرا شهرستان کامیاران در جریان ماه های مهر و آبان سال تحصیلی ۹۲-۹۱ با موضوعاتی از قبیل :
۱- لغو مدرک پزشکان اهل سنت
۲- ستم های ملی ومذهبی علیه اهل سنت کردستان
۳- سریال سیاست برخورد با اهل سنت ایران
لازم به یادآوری است که : اصل ماجرا از اردیبهشت ۹۱ آغاز شد که : مربی پرورشی دبیرستان ( که خود اهل تشیع می باشد) در مدرسه ای که بیش از ۹۸درصد اهل سنت می باشند، در مراسم صبحگاه پس از تسلیت افسانه ی شهادت فاطمه!!!، از دانش آموزان می خواهد که در این زمینه مقاله بنویسند و …
در مقابل خانم اسماء چشمه کبودی می گویند” این کارشما، توهین به بزرگان و مقدسات اهل سنت است و…
وچنین موضعی گرفتن همان و احضارهای حراست همان ، که آخرالامر با هماهنگی زنجیره ای حراست های آموزش وپرورش و دانشگاه – که نمایندگان اداره ی اطلاعات می باشند- ایشان از دانشگاه اخراج می شوند.
اما دفاعیه ی خانم ” اسماء چشمه کبودی”، مدرک مستند ومستدلی است برای قضاوت انسان هایی که ازنعمت وجدان ، اخلاق و انسانیت بی بهره نیستند ؛ گرچه کاربردی برای تغییر حکم اخراجی ندارد، اما فریاد حق طلبانه ایست از یک دانشجوی کُرد اهل سنت.
شرح دفاعيه، عطف به برگ ابلاغ اتّهام شماره: ۵۲۹۹/ هـ/ ۱۶ تاريخ: ۱۳/ ۹ / ۱۳۹۱ ، در دفاع از اتهام تحريك دانشآموزان و معلّمان در جهت تفرقه مذهبي و توزيع مكرر اعلاميّه در دبيرستان فاطمهالزهرا:
تعريف شما از تفرقه چيست؟ آيا شما پايبند بودن به هر دين و مذهبي غير از تشيّع را تفرقهي مذهبي ميدانيد؟ شما كه ميدانيد در عقيده و باور يك فرد اهل سنّت، براي عزاداري در سوگ پيامبر- ص- ، و يار غار ايشان، حضرت صدّيق اتقي – رض- ، و حتّي براي شهادت ناجوانمردانهي حضرت عمر فاروق – رض- ، كه روي تاريخ را تا قيامت سياه كرد، جايي نيست، چگونه از من توقّع داريد تنها به اين دليل كه شما ميخواهيد، در مراسم عزاداري عاشورا شركت كنم؟ و در مدرسهاي كه بيش از نود و هشت درصد از دانشآموزان آن، اهل سنّت هستند به شركت دادن دانشآموزان در مناسبات اهل تشيّع اعتراضي نكنم؟ مجوز تهاجم به فرهنگ و مذهب انسانها و تحميل عقايد اهل تشيّع به پيروان ديگر مذاهب را، چه كسي به شما ميدهد؟ مگر اصل دوازدهم قانون اساسي به پيروان هريك از مذاهب اسلامي، حق تعليم و تربيّت براساس مذهب خودشان را نداده؟ و انجام مراسم و مناسبات ديني در شهرستان كامياران را، به دليل در اكثريّت بودن مردم اهل سنّت در آنجا، مطابق با مذهب اهل سنّت نميداند؟ اگر شما به قانون اساسي پايبند نيستيد، ما به قوانين انساني و بينالملليِ آزادي بيان، و يا لااقل آزادي عقيدهي انسانها معتقديم. شما از طرفي در تابلويي بزرگ در اتاق دفتر، تلاش در جهت رشد روحيهي عزّت و كرامت و ارتقاي سطح مسائل معنوي دانشآموزان را در شرح وظايف دبير مينويسيد، و از طرف ديگر تلاش دبيري را براي بازگرداندن روحيهي عزّت به دانشآموزانش تلاش در جهت تفرقهي مذهبي ميدانيد؟ دانشآموزاني كه پيش از آشنايي با مفهوم عزّت، از دست دادن آنرا تجربه ميكنند. آيا در ترغيب دانشآموزان سنّي و شيعه به اينكه بايد در هر شرايطي عقيدهاشان را مبناي عمل خود قرار دهند، و نيز براي عقايد ديگران احترام قائل باشند، بويي از تفرقه به مشام ميرسد؟ و لابد از علاقه و احساس اكثر دانشآموزان اهل تشيّع مدرسهي فاطمهالزهرا نسبت به دبير رياضيشان كه هميشه نگران ايجاد كمترين احساس فاصلهاي در دل آنها بوده، نيز خبر داريد؟ اينها را براي دفاع از خودم در جهت جلب رضايت هيأت تخلفات و يا هيأتهاي بالاتر نميگويم، كه در چنين شرايطي دفاع از خود را بالاترين ضعفها ميدانم. شما خوب ميدانيد در مذهب ما چيزي با عنوان تقيّه وجود ندارد، و من اينها را تنها در دفاع از خودم براي ردّ اتهام اطاعت نكردن تكليفي كه رهبرم علّامه كاكهاحمد مفتيزاده – رض- مرا بهعنوان يكي از پيروان خود به آن مكلّف فرموده، ميگويم. چرا كه رهبر من هر نوع جدال مذهبي را بر من حرام نموده، و ميفرمايد: «هرجا ديديد كسي با نيّت فاسد دارد بحث ميكند، راجع به اصطلاحات يا شخصيّتهاي اسلامي، شما با منطق سالم و پاك اسلامي، با عاطفهي پاك اسلامي متوجهش كنيد كه راهت غلط است، و ما در اين راه با تو مقابله نميكنيم، و اين نوع جدالها جز خيانت، و ايجاد هم سوء نيّت و هم سوء فهم نسبت به اسلام و گذشتگان اسلام، و هم دشمني و خصومت در بين مسلمانان نتيجهاي ندارد. با اين نوع توجيههاي كلي طرف را حالي كنيد و حاضر نشويد وقتتان را با اين جدالها هدر دهيد.»[۱]. و من شما را دعوت ميكنم به دقّت و تعمق در اين جملات، و باز نگري آنچه كه بي تعمق و انديشه مينويسيد. رهبر من با وسعت نظري در خور شأن يك رهبر آزاده، و شاهد و نمونهاي عيني از تعاليم انسانساز اسلام، آيهي «فبشر عبادالذين يستمعون القول فيتبعون احسنه» را كارنامهي آزادي در يك جامعهي اسلامي ميداند[۲]، و شما با تنگ نظريِ تمام نميتوانيد جز تأييد و اجراي عقايد خود را از كسي بشنويد و بپذيريد. به شما اطمينان ميدهم در اين فرياد هر ذهن روشنانديشي با من همصدا ميشود و ميگويد: اين همه بلندنظري در يك رهبر كجا و انتساب صفت زشت تفرقهافكن به كسي كه به او منسوب است كجا؟ علّامه كاكه احمد مفتيزاده – رض- تفرقهافكن را مشمول نفرين خداييِ « لا تكونوا من المشركين، من الذين فرّقوا دينهم …» ميداند[۳] و از تفرقه بهعنوان مرضي نام ميبرد كه منطقيترين راه براي رهايي از آن و برگشتن دوباره به وحدت را اصل شورا ميداند[۴] . و من كه تمام تلاشم اين است در راهي كه رهبرم مرا به آن رهنمون است گامي بردارم، چگونه از متّهم شدن به چنين مرضي از جانب شما مشمئز نشوم؟ كاكهاحمد – رض- با استناد به قرآن و آيهي «اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اوليالامر منكم» ادارهي جامعهي اسلامي را كار شورا ميداند، نه فرد، مطلبي كه اساس تفكّر اهل سنّت و چهار پيشواي مذهبي آن است. حال شما طبق كدام حكم قرآني و يا با كدامين اصل انساني از ما ميخواهيد سنّي باشيم و پيرو ولايت فقيه؟ و ميدانم اين است تمام گزارشي كه دربارهي من به شما رسيده، و شما عنوان تفرقهافكني را بر آن نهادهايد. اگر من مسلماني باشم مقيم يكي از كشورهاي مسيحيِ معتقد به تثليثِ پدر، پسر ، روحالقدس، آيا آنها حق دارند مرا به جرم اينكه مسيح را بندهي خدا ميدانم و نه پسر خدا، مورد بازخواست قرار دهند؟ و يا از حقوق اجتماعيم محرومم گردانند؟ آيا اين نويد رسوايي براي ادعاي حقوق بشر در چنان كشوري نيست؟ و آيا ميتواند خود را از قرارگرفتن در معرض قضاوتهاي دهكدهي جهاني امروز برهاند؟
چرا ميخواهيد بر پايبندي ما مردم اهل سنّت به مذهبمان، و تبعيّت از مجتهد دينيمان رنگ تفرقه بزنيد؟ و بر تلاش براي حفظ عزّت و كرامت انساني خود و هممذهبهايمان لباس تفرقهافكني بپوشانيد؟ در ابلاغ اتّهام قبلي، مرا عضو مكتب قرآن خواندهايد. چطور نينديشيديد كه اتّهام تفرقهافكني با اتّهام مكتب قرآني بودن مغايرت دارد؟ مگر نميدانيد مكتب قرآني يعني پيرو علّامه كاكه احمد مفتيزاده – رض- ؟ مكتب قرآن و رهبر بزرگوارش براي تمام انسانهاي آزاده، و مسلمانان دنيا، و بخصوص براي مسلمانان اهل سنّت و تا حدودي اهل تشيّع ايران شناخته شده است. بدانيد كه هيچ انسان آزادهاي كه كمترين آگاهي از فكر و بينش پيامآور محبّت ، وحدت و سعادت انسانها در اين عصر، (علّامه كاكه احمد مفتيزاده – رض- )، دارد، نميتواند انتساب اتّهام تفرّق به پيروان ايشان را از شما بپذيرد.
و امّا اتّهام توزيع اعلاميه!! : آنچه كه من در مدرسه بهصورتي كاملا آگاهانه و بهعنوان تكليفي انساني توزيع كردهام، اعلاميّهاي سياسي با هدف براندازي نظام و يا بهنفع سازمانها و گروههاي سياسي مخالف نظام نبوده، چرا كه در اين زمينه نيز تابع بيچون و چراي امر رهبرم هستم كه ميفرمايد: « وظيفهي بالفعل شما، تزكيّهي خود و دعوت و هدايت ديگران است، بدون فعاليّتهاي سياسي»، بلكه تنها دو خبر از سايت رسمي مكتب قرآن بوده: يكي با عنوان ممنوعالتدريسي ۲۵ نفر از دبيران و معلّمان كرد اهل سنّت، و ديگري لغو مدرك پزشكان اهل سنّت استان كردستان. اين دو خبر كه در نهايت دقّت نوشته شده، و هيچ مطلبي خلاف واقع در آن عنوان نشده، تنها فرياديست كه بطور فطري از حلقوم هر انسان آزادهاي در زماني كه مورد ستم واقع ميشود برميخيزد، ستم، يعني اينكه بر حقوق مادي و معنوي انسانها دست تطاول دراز شود و ستمي كه بر فكر و ايدئولوژي انسانها ميشود – كه ستم ملّي و مذهبي نيز در آن دسته است – ناجوانمردانهترين ستمهاست، كه دل هر انسان صاحب شعوري را بهدرد ميآورد و او را وادار به همدردي ميكند، و بروز هر عكس العملي خلاف اين، غيرفطري است و بوي ذلّت ميدهد. اطّلاعرساني مكتب قرآن در آن دو مطلب، چيزي جز بيان دقيق دو واقعيت نيست. چرا ۲۵ نفر را ۲۶ نفر و يا ۱۰۰ نفر اعلام نكرده؟ و با وجود تعداد زياد هممسيرانِ پزشك و پرستارمان كه در طول اين سالها از اشتغال در بيمارستانها و مراكز درماني محروم شدهاند، تنها به ذكر نام سه پزشكي اكتفا كرده، كه اخيرا از ادامهي تحصيل كه از ابتداييترين حقوق انساني و بينالمللي انسانهاست، محروم شدهاند؟ تنها به جرمِ!! تقديم آگاهانهي حاصل تلاش و زحمت چندسالهي خود در جلسهي دفاع پاياننامه، به علّامه كاكهاحمد مفتيزاده – رض- ، كه به بركت آشنايي با او به عزّّت انساني و حيات واقعي رسيدهاند و از بالاترين عطيهي الهي كه نعمت هدايت است برخوردار شدهاند. در چنين شرايطي، اين وظيفهي انساني هر فرديست كه از طريق اطّلاعرساني به مردم، گامي بردارد در جهت بستن راههاي ستم بر انسانهايي كه در جامعهي خود بهعنوان شرافتمندترين و بااخلاقترين افراد شناخته ميشوند. و آيا بيشتر از تمام انسانهاي آزاده، وظيفهي افراد كرد و اهل سنّت، و خاصتا هممسيران آنها نيست كه اين حداقل كار را براي همكيشان و همراهان خود انجام بدهند؟ و بدانيد كه جهان متمدن امروز، متعجّب و متحيّر خواهد شد از توقع غير معقولانهي شما براي مكلّفكردن انسانها به اينكه كور شوند و چيزي نبينند، و اگر ديدند، لال شوند و چيزي نگويند.
سخن آخر اينكه: اينجانب اسماء چشمهكبودي دبير رياضي دبيرستانهاي شهرستان كامياران از سال ۸۲ تا ۹۱، و دانشجوي دورهي دكتراي رياضي محض دانشگاه كردستان، سعادت حقيقي خود را در پيروي و هممسيري با علّامه كاكهاحمد مفتيزاده – رض- يافتهام و بهعنوان يكي از افراد مكتب قرآن با خداي خود عهدكردهام، كه از تمام وقت و انرژي و توانم براي رساندن پيام حياتبخش رهبر بزرگوارم علّامه كاكه احمد مفتيزاده – رض- به انسانها بهره بگيرم، و خود را بدون آشنايي با ايشان و مكتبي كه بنيانگذارش ميباشند، انساني ندار و موجودي تهي و بيمغز ميدانم.
ميتوانيد پاراگراف آخر اين دفاعيه را جواب آخر من در دفاع از اتهامات بعدي نيز بدانيد و بر اساس آن رأي خود را صادركنيد، و ديگر زحمت نوشتن ابلاغ اتهامي ديگر را به خودتان ندهيد و مرا نيز وادار به تكرار مكرّرات نگردانيد. اسماء چشمه كبودي
[۱] نوار شمارهي ۱۹۹ با عنوان سنّت، امامت، خلافت
[۲] برگرفته از جزوهي وحدت اسلامي
[۳] برگرفته از نوار شمارهي ۱۹۹ با عنوان سنّت، امامت، خلافت
[۴] برگرفته از جزوهي وحدت اسلامي